طهوراطهورا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

هدیه زیبای خداوند

بدون عنوان

با عرض سلام  و ادب به تمامی دوستان با سپاس فراوان از تمامی دو ستان و عزیزانی که تولد طهورا جان رو تبریک گفتن خیلی خیلی لطف کردین انشاا... که کوچولوهای شما هم در پناه خداوند متعال همیشه سالم باشن
6 بهمن 1392

بدون عنوان

سلام به همگي دوستان و ني ني هاي گلشون خيلي وقته كه فرصت نكردم مطلب بنويسم دلم براي همگي خيلي تنگ شده بود اميدوارم در سال جديد وقت بيشتر داشته باشم تا بتونم مطالب زود به زود براتون بزارم الان هم كه سر مامانا خيلي خيلي شلوغه چون دو روز ديگه تا پايان سال مونده و همگي  كلي كار دارن اميدوارم كه سالي پر از سعادت و سلامت و خوشي داشته باشين و ني ني هاتون سالم و سلامت باشن امسال اولش سال خوبي براي ما بود اول سال رفتيم سفر حج بعد از سفر باباي طهورا براي كارش به  بندر عباس منتفل شد كه خيلي براي من و دختري سخت بود بعد از اون طهورا مريص شد كه به لطف خداوند مهربان زود متوجه شديم و مريضيش خوب شد و الان تحت كنترله و باز هم خدا رو شاكري...
27 اسفند 1391

تشكر و سپاسگذاري

با سلام و تشكر فراوان از تمامي دوستان و عزيزاني كه تولد طهورا جون رو تبريك گفتن ممنون خيلي خوشحالمون كردين ببخشيد كه اينقدر دير تشكر ميكنم اخه همين امروز پيام هاتون رو ديدم واقعا شرمنده اخه به خاطر ماه صفر تولد طهورا رو هنوز نگرفتم و گذاشتم براي همين ماه يا ماه اسفند بزودي عكساي تولدش رو براتون ميزارم باز هم از همه شما ممنونم ...
5 بهمن 1390

كلمه هايي كه طهورا اشتباه ميگه

عمه طاهره = عمه طارهه باز كنيد = باز خنيد جوراب شلواري= رو فرشي محمد = مغمد = مخمد بستني= بستي بيسكويت= بيسكوتي بشقاب = بشباق ماكاروني = ماتادوني  امروز - هنروز لطفا = لفطا مسخره= مخسره   سیب سرخ کرده= سیب خوردی   ...
13 آذر 1390

چتر

چند روز پيش كه بارون باريده بود با طهورا منتظر ماشين بوديم كه ببرمش مهد چتر رو با خودم برداشتم كه اگه نياز شد استفاده كنم وقتي از خونه بيرون اومديم ديگه بارون نميباريد طهورا گفت مامان اين رو براي من اوردي گفتم اره مامانم گفت مامان بازش كن گفتـم مـامـان الان كه بـارون نميـاد يه كم فـكر كــرد بــعــد گفت مامان خيلي  سردمه   با تعجب نگاهش كردم    خنديدم   گفتم مامان اين كه براي گرما نيست اين براي وقتي كه بارون ميباره . ...
5 آذر 1390

جوجه طلایی

جوجه جوجه طلایی                                       خودش خبر نداره                                                             باباش رفته اداره &n...
20 شهريور 1390